آیا باید به فکر مدیرعامل‌های مشترک باشید؟

banner
این مدل کارآمدتر از تصور شماست.

از دیرباز عقیدۀ متداول این بوده که هر کمپانی‌ باید زیر نظر یک مدیر قدرتمند اداره شود. هرچند در طول این سال‌ها برخی کمپانی‌ها چند مدیرعامل را در رأس کار خود داشته‌اند، اما چنین موضوعی خیلی رایج نبوده است. از میان 2200 کمپانی فهرست‌های S&P 1200 و راسل 1000 در سال‌های 1996 تا 2020، کمتر از 100 موردشان مدیرعامل‌های مشترک داشتند. همچنین برخی از این کمپانی‌ها عملکرد ضعیفی داشتند، به‌ویژه وقتی فشار زیادی روی آن‌ها بود؛ چیپوتل مکزیکن گریل، کمپانی نرم‌افزار SAP و پیشگام گوشی موبایل یعنی ریسرچ این موشن (در سال 2013 به بلک‌بری تغییر نام داد)، نمونه‌هایی از این کمپانی‌ها هستند.

بسیاری از ناظران بیرونی چنین نتیجه‌ای را طبیعی می‌دانند. بر اساس نظریۀ آن‌ها وقتی دو تصمیم‌گیرنده در رأس سازمان باشد، بروز اختلاف، سردرگمی، ناهماهنگی، تردید و درنگ طبیعی است. ماروین باور، بنیان‌گذار مک‌کینزی، در توصیۀ معروفش به گلدمن ساکس، انتصاب مدیرعامل‌های مشترک را جایز ندانست. او خاطرنشان کرد: «تقسیم قدرت هیچ‌گاه جواب نمی‌دهد». اما بر خلاف نظر او اغلب اوقات چنین روشی کارساز خواهد بود.

برای مشاهده ادامه متن مقاله، اشتراک تهیه نمایید.

نویسنده

مارک فایگن بنیان‌گذار فایگن ادوایزرز است که به مدیرعامل‌های شرکت‌های پیشگام دنیا مشاوره می‌دهد.

مایکل جنکینز شریک کیرنی، شرکت بین‌المللی مشاورۀ مدیریت، است و مسئولیت واحدهای استراتژی و تحول آنجا را بر عهده دارد.

آنتون وارند مدیر خدمات مشتریان و عملیات در فایگن ادوایزرز است.

ذخیره و اشتراک گذاری

نظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *