یک شروع قوی شما را خیلی پیش میاندازد
هر رهبر اهمیت صد روز اول یا اولین سال حضورش در دفتر را میداند – دورهای که طی آن فرد باید ارزیابی و تشخیص را انجام دهد، چشمانداز و استراتژی را شکل دهد و پیروزیهای اولیهای کسب کند که اعتماد و مشروعیت میسازند. دهها کتاب و مقاله هستند که دستورالعملهایی را به مدیرعاملها ارائه میکنند و میگویند چگونه باید در ماههای پایانی مسئولیتشان به وظایف اصلیشان رسیدگی کنند: کمک به توسعه و انتخاب یک جایگزین و سپس انتقال قدرت به شکلی آرام.
توجه بسیار اندکی بر روی زمان میان این مراحل متمرکز شده است – بر روی اینکه چطور مدیران ارشد بیشترین موفقیت را از سالهای میانیِ تصدی خود کسب کنند. چگونه میتوانند موفقیتهای زودهنگام را بسازند؟ چگونه میتوانند به تاثیرگذاری خود ادامه دهند؟ از چه طریقی باید اولویتهای خود را تغییر دهند؟ آیا باید برای ذینفعان مختلف زمان بگذارند؟ آیا باید سازماندهی را به طرق گوناگونی انجام دهند؟ و چگونه باید ذهنیتها و روش کارشان را تکامل ببخشند؟
نظرات شما